محمد آریانمحمد آریان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

نفس مامان و بابا

عکسهایی که تازه کشفشون کردم

کوچولوی ناز مامان امروز تو کامپیوتر دایی کلی عکس ازت پیدا کردم که افراد مختلف ازت گرفته بودن  تو این مدت نتونستم زیاد برات عکس بذارم چون دوربین خراب شده و فعلا خبری از عکس نیست واسه همین عکسهای قبلی رو برات میذارم    فکر میکنم عکس 8-7 ماهگیت باشه که کوشولو بودی اینجا شدی دخمل مامان تابستون شمال رفته بودیم گل چیدیم گذاشتیم رو موهات قربونت بشم چه ناز شدی تابستون که محمود آباد رفته بودیم عاشق شن بازی شده بودی   و همین طور عاشق آب        ...
21 اسفند 1392

واکسن 18 ماهگی

عزیز دلم تو این چند وقته به دلایلی که تو چند پست قبل گفتم نتونستم زیاد به وبلاگت سر بزنم و خاطراتتو بنویسم ولی امروز میخوام از همه چیز برات بگم اول اینکه امروز واکسن 18 ماهگیتو زدی و خدا رو شکر رفت تا شش سالگی صبح از خواب بیدارت کردیم حدود ساعت هشت و نیم بود چون معمولا تا ساعت 10 میخوابی اولش یکم غر زدی ولی وقتی لباسای بیرون رو آوردم تا تنت کنم گل از گلت شکفت و فهمیدی که میخوایم بریم ددر دلم خیلی واست سوخت چون خبر نداشتی که واسه چی میخوایم بریم بیرون خلاصه رفتیم مرکز بهداشت و نوبت گرفتیم اونجا با تعجب به بچه هایی که از اتاق واکسن میومدن بیرون و گریه میکردن نگاه میکردی تا اینکه نوبت شما شد و رفتیم داخل تا آستیناتو زدیم بالا ترسیدی و گری...
12 اسفند 1392

در آستانه 18 ماهگی

عزیز دردونه من این چند وقته به خاطر مشغله نتونستم زیاد برات بنویسم تو این چند ماه پیشرفت زیادی داشتی و اونقدر شیرین کاریهات زیاد شده نمیدونم از کدومش برات بنویسم. تقریبا تمام اعضای بدنت رو بلدی حیوونای" کارتهای با ما" رو کاملا بلدی و هر کدوم رو ازت بخوایم نشون میدی صدای حیوونا رو هم تکرار میکنی. یه پازل چوبی داری که 5 تا حیوونه یاد گرفتی خودت تنهایی  درستش میکنی یکی از بازیهایی که خیلی دوست داری قایم کردن وسیله هاست یه چیزی رو قایم میکنی و میای پیش ما و با دستات بهمون اشاره میکنی و ما باید بگیم کو کجاست بعد میری مثلا پیداش میکنی و کلی ذوق میکنی. کلماتی که بلدی دست ..پا ... توپ (شما میگی توت )... طوطی.... موش....ماشین (شما میگی...
2 اسفند 1392
1